کد مطلب:325936 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:264

ایدئولوژی شیخیه
این ایدئولوژی با دست گذاشتن روی مفهوم «نایب امام زمان» از مكتب شیعه فاصله می گیرد و نهایتا با تدوین اصول و فروغ دین جدید كاملا از دین اسلام جدا می شود.

در دوره آقا محمد خان و فتحعلی شاه قاجار با رشد دانش دین در نزد ایران و عتبات عالیات، مخالفت با تصوف و اخبارگری فزونی می یابد و در همین اوان است كه رشد شیخیه و بعد از دوران بابیگری و بهائی گری از سوئی و مخالفت با آنان از سوی دیگر اتفاق می افتد. اصولی ها و اخباری ها به نبوغ علمی رسیده بودند، اصولی ها با نوشتن كتاب «جواهر» به نقطه ای از تكامل در كاربرد عقل به عنوان ابزاری برای استخراج احكام دین از متون مذهبی دست می یابند و برخی از اخبارین (شیخیه) برای اجتناب از به كارگیری عقل در پاسخ به انتقاد كسانی كه روش آنان را موجب تهجر و كهنه شدن دین می دانستند با ابداع «ركن رابع» ادعای ارتباط مستقیم با معصوم را طرح می كنند بدین وسیله ادعا می كنند كه از طریق مكاشفه و خواب و نظایر اینها فرامین در هر زمان را از خود امام معصوم می گیرند تا نیازی به كارگیری عقل در تفسیر دین نداشته باشند.

از طرفی فتحعلی شاه در دوره خود به تجدید بقاع متبركه امامان معصوم و امامزادگان همت گماشت تا بر مشروعیت خود از طریق جلب پشتیبانی نهاد دین بیفزاید.

رهبران و مبدعان اصلی فرقه شیخیه كه خود مستقلا از بهائیت تا به امروز به حیات خویش ادامه داده است، سید كاظم دشتی و شیخ احمد احسایی می باشد.
شیخ احمد احسایی همانند دیگر دانشمندان شیعه اعتقاد به خاتمیت حضرت رسول و امامت و حیات حضرت حجة ابن الحسن المهدی (عج) دارد. او در كتاب جوامع الكلام می نویسد: «حضرت محمد بن عبدالله (ص) خاتم الانبیا است و پس از او پیغمبری نخواهد آمد زیرا كه خداوند فرموده: و لكن رسول الله و خاتم النبیین... و پیامبر فرموده است: لا نبی بعدی. پس فرمایش آن حضرت حق است و باید بپذیریم... سپس حسن بن علی العسكری منصوب گردد و پس از او خلف صالح و حجت قائم محمد بن الحسن جانشین شود كه درود خدا بر همه ایشان باد»

یكی از نقاط افتراق شیخ احمد احسایی با علمای شیعه نوع عقیده او در مورد نواب امام زمان (عج) می باشد. به نظر او میان امام غایب و مردم باید رجال الهی باشند كه ایشان واسطه فیض و رابط بین خلق و حجت خدا گردند و ایشان را به تقلید از قرآن كریم «قریه ظاهره» بین امام و رعیت می نامید. او صفات بسیاری از جمله آشنایی به علوم ائمه و مذاق ایشان را برای قراء ظاهره قائل می شد و این صفات را به گونه ای عنوان می نمود كه نهایتا به شنونده القا شود كه خود او دارای آن صفات است و همان قریه ظاهره است در حقیقت با توجه به اندیشه علمای شیعه باب نیابت خاصه امام غایب را كه از سال 329) با شروع غیبت كبری مسدود شده بود بار دیگر شیخ احمد باز نمود و خود را به تلویح همان نایب خاص یا باب امام و یا قریه ظاهره بین امام و مردم خواند. تنها تفاوتی كه او میان قراء ظاهره و نواب اربعه قائل می شد این بود كه آنان از جانب خود امام به طور رسمی تعیین شده بودند و حال آن كه اینان به سبب بزرگی مرتبت خود حائز چنین مقامی می گشتند.

اغلب بیانات شیخ توسط او به خوابهایی نسبت داده می شد كه از امامان معصوم می دید. از این رو در بسیاری از موارد روش او از نظر استناد با روش علمای اصولی كه مطالب خویش را به قرآن كریم و روایات ارجاع می دهند متفاوت است و مرجع مكتوبی ندارد. همانطور كه گفته شد مشرب فقهی او مشرب اخباری است. شیخ احمد احسایی عقاید خویش را صریح و روشن بیان نمی كرد. سید كاظم رشتی نیز مانند شیخ احمد خود را مسلمان و شیعه دوازده امامی می داند و معرفی می كند. او اعتقادات خود را در وصیت نامه اش كه در ابتدای كتاب مجموعه الرسائل آمده چنین می نگارد:

«وصیت من آن است كه شهادت می دهم... كه محمد بن عبدالله بنده خدا و فرستاده اوست.تمام شرایع منسوخ شده اند جز اسلام كه تا روز قیام باقی خواهد بود... شهادت می دهم به دوازده نفر كه بنص پیامبر اسلام به جانشینی معرفی گشته اند و عبارتند از ابوالحسن علی بن ابیطالب سپس... سپس ابوالقاسم حجة ابن الحسن كه عدل و دادگری را روی زمین بگستراند. او نمی میرد تا آن گاه كه بت پرستی را از جهان براندازد. خدایا اینان پیشوایان من اند... آنچه پیغمبر اسلام فرمود حق است و شكی در آن نیست و شریعت او تا پایان روزگار پا بر جا خواهد بود.»

سید كاظم رشتی، به موضوع قریه ظاهره اهمیت زیاد می داد و پیاپی مردم را به یافتن این رجل الهی دعوت می نمود و در واقع به طور غیر مستقیم آنان را به سوی خویشتن می خواند. وی مدعی بود كه اساس دین بر شناسایی چهارركن استوار است: خدا، پیغمبر، امام و باب امام یا قریه ظاهره. اما مردم نمی توانند به معرفت خدا و پیامبر و امام و شناخت آنان نائل گردند زیرا كه از دسترسشان بدورند. پس به ناچار باید به دنبال ركن چهارم و یا شیعه خالص باشند و با شناخت او به معرفت اركان بعد نائل آیند. بر این پایه وی مریدان بسیاری را گرد آورد.